به گزارش پایگاه خبری«عصر اعتبار» به نقل از خبرآنلاین، او می گوید: پدرم راننده کامیون است، اما زندگی خوبی داشتیم. از دوران نوجوانی در مغازه طلاسازی دایی‌ام مشغول به کار شدم و در عین حال، به تحصیلاتم نیز ادامه دادم. پس از آن که در رشته رایانه دیپلم گرفتم همچنان به شغل طلاسازی مشغول بودم تا این که پس از گذراندن خدمت سربازی عازم تایلند شدم و حدود یک سال در آن جا سکونت داشتم.

در همین روزها یکی از دوستانم از من خواست با توجه به تجربیاتی که در زمینه طلاسازی دارم به ایران بازگردم تا به طور شراکتی با یکدیگر کار کنیم. این گونه بود که به ایران بازگشتم و در یک نمایشگاه بین‌المللی طلا و جواهر شرکت کردیم. در همان زمان آگهی استخدام دختری مجرد و مجرب را برای فروش طلا چاپ کردم و بدین ترتیب با دختری که برای استخدام مراجعه کرده بود آشنا شدم.

حدود یک ماه با هم ارتباط داشتیم تا این که او را به عقد خودم درآوردم، اما از همان روزهای اول با یکدیگر دچار مشکل شدیم چرا که من رفتارهای او را در ارتباط با دیگران نمی‌پسندیدم. او مقدار زیادی از طلاهایم را به عنوان مهریه برداشت و طلاق گرفت. به طور کلی بیشتر از 3 ماه نامزد نبودیم که او را طلاق دادم. بقیه طلاها را هم شریکم برد و سر من کلاه گذاشت.

وقتی دوباره به جایگاه اولم بازگشتم نقشه سرقت از طلافروشان را در حالی طراحی کردم که بسیاری از آن‌ها را می‌شناختم. زمانی که در تایلند بودم زندگی خوبی داشتم و گاهی نیز به خاطر قاچاق انسان به کشورهای اروپایی مخبری می‌کردم و اگر وسوسه‌های شریک کلاهبردارم نبود شاید همان جا می‌ماندم و کارم به این جا نمی‌کشید. از سوی دیگر هم هیچ وقت به نصیحت‌های مادرم گوش نمی‌کردم و خودسرانه تصمیم می‌گرفتم. مادرم معتقد بود که من باید کسب و کار خودم را دنبال کنم ولی گوش من بدهکار این حرف‌ها نبود. این در حالی بود که دچار بیماری شده بودم و هفته‌ای چند بار برای تسکین درد، مواد مخدر مصرف می‌کردم. حالا هم از کرده خودم پشیمانم و اگر فرصتی دوباره بیابم به اتحادیه طلافروشان می‌روم و با طرح‌هایی که دارم سلامت همه «طلافروشان کیفی» را تضمین می‌کنم تا کسی نتواند این گونه از آن‌ها سرقت کند.

جهت دریافت آخرین اخبار از طریق تلگرام به کانال اختصاصی عصر اعتبار ( https://telegram.me/asretebar ) بپیوندید. برای دریافت آخرین نسخه از نرم افزار تلگرام اینجا را کلیک کنید.