عصر اعتبار- اعتبار صنعت بیمه به تبلیغ نیست بلکه به منش و رفتار مناسب در قبال مردم است و شرکت بیمه ای خوب است که پاسخگو و به تعهداتش پایبند باشد و خسارت بدهد.
به گزارش پایگاه خبری«عصر اعتبار»، محمدابراهیم امین رئیس کل بیمه مرکزی این مطالب را اخیراً در جمع اعضای هیئت مدیره، مدیرعامل و مدیران شرکت سهامی بیمه البرز بیان کرده است که مبسوط آن به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
آنچه از انسانها میماند منش، شخصیت، رفتار شخصی و اجتماعی و عملکردشان است و کسانی که از دیدنشان خوشحال میشویم یعنی عملکردشان چه به لحاظ شخصی و چه به لحاظ اجتماعی احساس خوب را به انسان منتقل میکند. برای همه شما آرزوی توفیق دارم.
بیمه مرکزی به دلیل اشراف اطلاعاتی که به کل صنعت بیمه دارد، میتواند بر اساس آن اطلاعات نسبت به عملکرد یک شرکت و ادارهکنندگان آن (که البته بیشترین نقش را مدیران دارند، ولی نمیتوان نقش کارشناسان و کارکنان را انکار کرد) و هم در مورد نمایندگان و تمامی کسانی که واسطه ارتباط شرکت با جامعه و مردم هستند؛ قضاوت، اظهار نظر و داوری کند.
اگر بخواهم این موضوع را بهتر باز کنم باید بگویم که اصولا یک شرکت بیمهای خوب چیست؟ تا بر اساس آن بگویم ما کجای کار قرار داریم.
وقتی که ما در داخل یک شرکت کار میکنیم به تناسب اینکه در چه جایگاه و مسئولیتی هستیم طبیعتا آن کارکرد روزمره و وظایفی که بر عهده ماست، نگاهمان را به مجموعه میسازد.
پس اینکه یک شرکت خوب چه شرکتی است بستگی دارد به اینکه چه کسی قضاوت میکند. کارکنان، مدیران، نمایندگان، سهامداران، نهاد ناظر، مردم، جامعه و رسانهها؟ کدامیک؟ و معیارها چیست؟
معیارهای کارکنان این است که اگر با ما منصفانه رفتار شود و به انگیزههای مادی و معنویمان توجه شود و فضای مناسبی برای کار در اختیارمان باشد و در برخورد با ما تبعیض و بی عدالتی نباشد، سازمان خوبی خواهیم داشت.
مدیران شرکت با مسایل دیگری روبرو هستند؛ باید جواب سهامداران، نمایندگان، نهاد ناظر، دولت، سازمان مالیاتی، ممیزان و حسابرسان را بدهند و تعادلی در همه اینها برقرار کنند که رضایت آنها را جلب کنند، پس خوب و بد شاخصهای دیگری برای آنها دارد.
مردم میگویند شرکت بیمهای وقتی خوب است که هنگام خرید بیمهنامه آدمهای مرتب و باشخصیت جواب ما را بدهند؛ راهنمایی و مشاوره کنند و با احترام بیمهنامه را به ما تحویل بدهند و اگر خسارت رخ داد به همین شیوه با ما برخورد شود و خسارت منصفانه و سریع پرداخت شود.
سهامدار هم اگر متناسب با بازدهای که انتظار دارد به او سود داده شود میگوید شرکت خوب اداره میشود. اما از چشم نهاد ناظر معیارها چیز دیگری است. نهاد ناظر بر اساس قانون و مقررات وظیفه آن را دارد که از حقوق بیمهگذاران حمایت کند. در یک صنعت بیمه چگونه میتوان اطمینان حاصل کرد که بیمهگذاران حقوقشان حفظ شده است؟ حقوق بیمه شدگان چیست؟ وقتی بیمهنامه ای خریده است پس تعهدات بیمهنامهاش باید روشن، شفاف و مشخص باشد. انتظارات و توقعات باید روشن باشد. حق بیمه هم باید اقتصادی باشد یعنی هم جبران خسارت را بکند و هم هزینههای بیمهگری را جبران کند و در نهایت بازده سهامداران نیز باقی بماند.
پس اگر بدنه فنی یک شرکت بیمه در صدور بیمهنامه بی مبالات باشد و تحت تاثیر فشار نمایندگان و غیره بیمهنامه صادر کند و مهم نباشد حق بیمه را بگیرد یا کم بگیرد و یا اصلاً نگیرد و به اندازه واقعی حق بیمه دریافت نکند و تخفیف دهند و موقع خسارت نتوانند پرداخت کنند از دیدگاه نهاد ناظر حقوق بیمهگذار به خطر افتاده است. پس نهاد ناظر وارد ملاحظات فنی میشود که از حقوق بیمهگذار محافظت کند. از آن طرف هم حقوق بیمهگذار یک امر مجزا نیست و به هر دو طرف بستگی دارد. حق بیمه واقعی باید اخذ شود که شرکت بیمه هم درآمد داشته باشد و پایداری آن حفظ شود. منتها این پایداری بلند مدت است نه کوتاه مدت و اینجاست که تفاوتهای مدیران در شرکتها ی بیمه مشخص میشود.
مدیر کوتاه نگر فکر میکند که تا میتوانم دو سه سال در بازار بیمه نامه بفروشم، حق بیمه جذب کنم و سهم بازارم را بالاتر ببرم و دو سه سال دیگر که نیستم تعهدات برای دوره بعدی میماند. در دنیا تنها تجارتی که تعهدات آن بلند مدت است، بیمه است. و نه تنها حق بیمه بلکه خسارت هم قابل برآورد نیست. یعنی دو طرف ترازنامه شرکتهای بیمه برآوردی است. پس وقتی بخواهیم بین دو امری که هر دو برآوردی هستند ( درآمد ها و هزینه ها) تعادل بر قرار کنیم بین منابع و مصارف، کار پیچیدهای است که تحلیل فنی، مالی و اقتصادی میخواهد، خوب ما باید اینها را همینگونه بدون سیستم، ساختار و سازمان رها کنیم!؟
از هر کدام از مدیران عامل اگر بپرسید که آیا اکچوئریاش درست و دقیق بوده است، کمتر کسی پاسخاش مثبت خواهد بود. همه میدانیم که چگونه این بیمهنامهها را تهیه میکنیم و در بازار میفروشیم. اگر هیات مدیره، مدیر عامل و مدیران ارشد به این مسائل توجه نداشته باشند، مسائل به آینده موکول میشود. شرکت خوب شرکتی است که تعهداتی که در دست مردم دارد بتواند پاسخ دهد.
نهاد ناظر میگوید که من حافظ حقوق بیمهگذاران هستم. برای چه ذخیره میگیریم برای اینکه خسارت بدهیم، اگر ذخیره کسری داشته باشد یعنی نخواهیم توانست از محل ذخایر خسارت بدهیم، پس از محل حق بیمههای دریافتی همان سال باید خسارت را پرداخت کنیم. پس به این معناست که آینده را در حال حاضر پیشخور کرده ایم. مگر اینکه مدیران شرکتهای بیمه تصمیم بگیرند در یک پروسه سه یا چهار ساله اصلاح کنند؛ اول، حق بیمه به اندازه کافی بگیرند، دچار بازی رقابت در بازار نشوند، اگر کسی حق بیمه واقعی نمیدهد بیمهنامه نفروشند، دوم، به تدریج این ذخایر و سرمایههای لازم را در عرض دو یا سه سال افزایش دهند؛ صنعتی که نتواند به تعهدات خود پایبند باشد نمیتواند رشد کند، نمیتواند توسعه پیدا کند، آیا این خیانت نیست به مردم!؟ در بیمه های اجباری خیلی شاید مهم نباشد چون سالیانه است و خسارتشان هم سالیانه پرداخت می شود اما در بیمههای عمر باید دقت کرد .
چه اتفاقی در پرتفوی صنعت بیمه افتاده است ؟ اتفاق عجیبی افتاده است، زمانی بیمههای باربری، آتشسوزی و مسئولیت بالای 6 یا 7 درصد پرتفو را تشکیل میدادند. در سال 83 در بیمه البرز بیمههای آتشسوزی 12 درصد، باربری هم همین حدود و مسئولیت هم درصد بالایی را تشکیل می داد. در حال حاضر اینها به یک یا دو درصد پرتفوی صنعت بیمه رسیدهاند. 35 درصد از پرتفوی صنعت بیمه را بیمه ثالث و 29.4 درصد آن را درمان تشکیل داده، یعنی 64.4 درصد پرتفوی صنعت بیمه را این دو رشته با محدودیت و تعرفه و مشکلات خاص خودشان تشکیل داده است که هر دو زیانده هم هستند. سال 93 ضریب خسارت شخص ثالث 104 درصد و درمان 117 درصد بوده است. تنها در درمان 4000 میلیارد تومان خسارت داده شد و 3000 میلیارد تومان حق بیمه گرفته شد. این دو رشته عصاره و ذخیره مالی شرکت های بیمه را می بلعد. در سال های قبل درمان 10 یا 11 درصد پرتفوی صنعت بیمه را تشکیل می داد بعد این رقم شد 18 درصد اما به یکباره شد 30 درصد. پرتفوی بیمههای عمر 10.7درصد شده است که با مجموع بیمههای درمان و ثالث میشود 75.1درصد، اگر حوادث راننده و بدنه خودرو را هم اضافه کنیم حدود 5.4 درصد اضافه میشود به پرتفوی صنعت بیمه، یعنی حدود 20 درصد برای بیمههای اموال باقی مانده است!
چرا این اتفاق افتاده است؟ جنگ قیمت باعث پایین آمدن حق بیمه ها شده است و به خاطر رکود اقتصادی، گردش مالی و تحرک و فعالیت بنگاهها کاهش یافته است و به تبع آن تقاضا برای بیمه اموال کم و محدود شده است. همه دچار کمبود نقدینگی هستند، پس تا رکود برطرف نشود چشم اندازی برای بیمه های اموال نیست که حتی با برداشتن تحریم ها و برطرف شدن رکود، 3 سال دیگر آثارش را در بیمه شاهد هستیم. پس فقط بیمه های خودرو، درمان و عمر باقی می ماند که باید در بیمه های عمر یک بازنگری جدی بکنیم، کاری نکنیم که به خاطر رقابت برای جذب فروش بیمه نامه، چند سال بعد یک شرکت بیمه که سرمایه و سرنوشت هزاران نفر به آن بسته است یکباره با تعهداتی روبهرو شود که نتواند آن را پوشش بدهد. اگر حادثه فاجعه آمیزی اتفاق بیفتد تمام شرکتهای بیمه را با وضعیتی که دارند درو می کند!
بیمه مرکزی از چشم نهاد ناظر بررسی میکند که کدام شرکت بیمه فنی تر عمل میکند، حق بیمه درست تری میگیرد، اسیر تبلیغات بازار نشده است، اسیر فشار نمایندههایش نشده است، با جذب نماینده بیشتر دردسر بیشتری برای خودش به وجود نمیآورد. نماینده شرکت در بازار با اتکاء به چه چیزی میخواهد بیمه نامه بفروشد، به اتکاء برند شرکت باید بیمه نامه بفروشد، اگر شرکت فاقد برند باشد چطور بیمه نامه بفروشد؟ تخفیف؟! چون چیز دیگری غیر از تخفیف ندارد.
آنچه که برای شرکت بیمه توسعه اتفاق افتاد چه بود؟ 1500 نماینده جذب و روانه بازار کرد. نماینده ها فشار میآوردند که کسی با نام بیمه توسعه بیمه نامه نمیخرد. شرکت بیمه توسعه هم به آنها اجازه داد با استفاده از تخفیف 30 درصدی بیمه نامه بفروشند. یعنی تخفیفی بدهد که هیچ شرکت بیمه دیگری چنین تخفیفی ندهد. در این مدت شرکتی که در بازار ثالث دیده نمیشد به 7 درصد بازار ثالث دست پیدا کرد.
حتی بیمه البرز هم چنین سهمی از بازار ثالث نداشته است. بیمه توسعه در عرض یکسال 1 میلیون و 100 هزار بیمه نامه فروخت منتهی با 30 درصد تخفیف. چون نماینده جذب کرده بود و سیستم نداشت، کنترل و نظارت بر نماینده نداشت همان 70 درصدی هم که از حق بیمهها دریافت شد به شرکت ندادند یا دیر دادند. وقتی به خودش آمد که خسارت ها به شرکت آمد؛ دیدیم اگر آن شرکت بیمه به فروش بیمه نامه ادامه بدهد فقط مشکل بزرگتر میشود، پس جلوی صدور بیمه نامهاش گرفته شد، خسارت را از چه محلی پرداخت میکرد؟ از محل صدور بیمه نامه، هرچه حق بیمه میگرفت خسارت میداد و چون کفاف نمیداد در قالب چک مدتدار پرداخت میکرد. چکها برگشت میخورد و این مشکل را تشدید میکرد. به محض اینکه بیمه مرکزی جلوی کار را گرفت و ورودی پول به شرکت بسته شد شرکت چون دیگر ذخایر و اندوختهای نداشت، به زانو درآمد. این مسئله ممکن است برای هر شرکتی پیش بیاید. ممکن است به جایی برسد که بیمه مرکزی صدور یک رشته را در یک شرکت ببندد، آن شرکت باید به زانو دربیاید؟ یا آنقدر از محل حق بیمههای دریافت شده ذخیره داشته باشدکه دچار مشکل نشود. اگر ذخایر کافی گرفته شود خسارتها پرداخت میشود. آنهایی که بیمهنامهها را طراحی میکنند، آنهایی که بازاریابی میکنند، آنهایی که نرخ تعیین میکنند، حق بیمه وصول میکنند، نحوه وصول حق بیمه و نحوه کاربرد منابع در سرمایهگذاری همه باید با یکدیگر تناسب داشته باشد اصول فنی، مالی و اقتصادی را رعایت کنند تا یک شرکت هم خودش پایدار باشد و هم به مشتریانش پاسخ دهد.
در حال حاضر شاخص ها چیست؟ شاخص توانگری مالی. این شاخص حداقلی است در صنعت بیمه که در حال حاضر تصویب شده. در دنیا سرمایههای شرکت بیمه باید 2 برابر ریسکهایش باشد. چون این الگو در ایران اجرا می شود ما برابری را در نظر می گیریم یعنی ریسکها برابر سرمایه باشد یعنی 100. حالا چند شرکت داریم که بالای 100 هستند؟ با تجدید ارزیابی می توان سرمایه یک شرکت را بالا برد و توانگری آن را به سطح مطلوب رساند. این که مشکلی را حل نمیکند.
پشتوانه ریسک پشتوانهای است که شرکت در بانک و بورس دارد یا داراییهایی که به سرعت می توان آن را به نقدینگی تبدیل کرد. اما حتی ما نیامدیم ریسک داراییهای مختلف را محاسبه کنیم. وقتی صاحب بیمهای بانک است و تمام پولهایش نزد خودش است آیا ریسک این شرکت با شرکتی که پولهایش را در بانکهای مختلف دارد یکی است؟ پس ریسک بیمهای که بانک خودش سهامدار آن است خیلی بالاتر است. پس خیلی باید تلاش صورت بگیرد و فرهنگ سازی شود، مدیران بیمهها باید احساس نگرانی کنند و دغدغه داشته باشند تا شرکت بیمه خوبی شوند. شرکت خوب این نیست که فقط جایزه و لوح حمایت از مصرف کننده بگیرد! بلکه باید پاسخگو باشد و خسارت بدهد.
واقعیت قضایا داشتن تندیس و لوح نیست! واقعیت این است که باید ببینیم به مردم چه چیزی می فروشیم و در ازای آن چه میگیریم و چه چیزی بر اساس تعهدات آینده به آنها میدهیم. باید خیلی حساس باشیم و وسواس داشته باشیم و فکر نکنیم با رشد پرتفوی و افزایش تعداد نمایندهها همه چیز مرتب است. اینها همه خطرند. اگر 100 میلیارد تومان می فروشید؛ حق بیمه کافی بگیرید و خسارت کافی بدهید تا بدانند خسارت خودشان را میگیرند. هزینههای بالا سری به درستی لحاظ شده باشد، حقوق کارکنان در آن لحاظ شده باشد، کارمزد نماینده لحاظ شده باشد بهتر از آن است که 2000 میلیارد بفروشید وآن را از اندوخته شرکت پرداخت کنید.
نرخهای نادرست در رشتهها باعث چنین مشکلاتی میشود که نه به نفع بیمهگذار است نه به نفع بیمهگر. چه توهمی به ما دست داده است که فکر میکنیم هر چه بیشتر بفروشیم بهتر است؟! این عدم وقوف به مسئولیتهای شرکت های بیمه است.
صنعت بیمه باید پشتوانه اقتصاد ملی باشد، پشتوانه رشد باشد. پشتوانه امنیت خاطر باشد و به مردم آرامش بدهد. وقتی مردم به این نتیجه برسند که آدمهایی این صنعت را اداره میکنند که پایبند به تعهدات و مسئولیت شناساند، آنان امنیت خاطر خواهند داشت. به خاطر همین است اصرار داریم که آیین نامه 90 را به تصویب برسانیم تا شاید کسانی که صلاحیت فنی و مالی ندارند و حسابداری بلد نیستند و اقتصاد را نمیفهمند به شرکتهای بیمه نیایند. چرا که اینها عواقب خطرناکی برای این صنعت دارند. به این نکته هم توجه داشته باشیم که اگر اعتبار صنعت بیمه از دست برود به سادگی قابل جبران نیست؛ مثل اتفاقی که برای یکی از شرکتهای بیمه افتاد. مگر میشود با این وضعیت صنعت بیمه را در مسیر رشد و پیشرفت قرار داد؟! ما باید با وقوف کامل از مسئولیتی که بر عهده ما گذاشته شده کار انجام بدهیم و به هیچ عنوان از اصول کارشناسی، عدول نکنیم.
اگر از چارچوبهای کارشناسی خارج شدیم، معیشت خودمان و آنهایی هم که به این صنعت وابسته اند تهدید می شود و به خطر میافتد.
به فرض یک شرکت بیمه هزار نفر کارمند دارد؛ اینها حقوق دارند، سنوات دارند و قرار است بازنشسته شوند. حالا اگر شرکتی اندک اندک رو به زوال برود در همان قدم اول سرنوشت کارکنان آن به خطر میافتد. من اگر این حرفها را در اینجا میزنم به این خاطر است که شما را میشناسم و میدانم چقدر صادقانه تلاش میکنید و به حرفهتان پایبندید. هر کدام برای به دست آوردن جایگاه خود تلاش کردهاید و زحمت کشیدهاید و حالا حرفهای هستید. خوشبختانه ثبات مدیریتی در شرکت بیمه البرز از نقاط مثبت صنعت بیمه به شمار میآید. وقتی مدیران مرتبا تغییر میکنند، سررشته کار از دست میرود ولی وقتی ثبات مدیریتی باشد، فرایندها، روشها و عرفها، جا میافتند؛ مشتریها میدانند که با چه مدیرانی سروکار دارند؛ نمایندهها هم خیالشان راحتتر است. حالا اگر مثل شما باتجربه و شایسته هم باشند وضعیت بهتری را شاهد خواهیم بود. شما باید بیشتر از این هم متعهد باشید و تنها از چشم خود نگاه نکنید و خودتان را در جایگاههای مختلف نظیر جایگاه سهامداران یا نهاد ناظر هم بگذارید.
من در همین شرکت مدیرعامل بودم و با تلاش شما جایگاه خوبی را هم کسب کردم که بخشی از آن به واسطه تلاشهای شماست و هم اکنون نیز که در جایگاه ریاست کلی بیمه مرکزی فعالیت میکنم، مدیرعامل بیمه البرز میگوید شما به این شرکت بیش از شرکتهای دیگر بیمه ای سخت میگیرید. به صراحت گفتهام که هیچگاه به همکارانم سفارش نکردهام و توصیه نخواهم کرد که به این شرکت یا هر شرکت دیگری سخت یا آسان بگیرند. من اعتقاد دارم همین سخت گیریها می تواند بی نظمیها و بی انضباطیهای احتمالی را به حداقل برساند و این در بلند مدت به نفع شرکتهاست اما ممکن است در کوتاه مدت موجبات دلخوری و نارضایتی برخی از همکاران را فراهم کند.
من به شما اطمینان می دهم در این دوره مدیریتی، برخوردهای فردی و شخصی و سلیقه ای وجود ندارد. دیگر ممکن نیست کسی از شرکتهای بیمه توقعی داشته باشد یا سفارشی و توصیهای برای استخدام، اعطای نمایندگی یا هر مورد دیگری به شرکتهای بیمه بفرستد. به عبارت دیگر، رابطه ما یک رابطه سالم است که طبق موازین باید بین نهاد ناظر و شرکتهای بیمه برقرار باشد. ما هیچ دخالتی در مسائل داخلی شرکتها نمیکنیم جز آنچه در مقررات پیش بینی شده است. ما در حوزه نظارت فنی و به خصوص نظارت مالی متمرکز شدیم و البته در احراز صلاحیتها هم دقت میکنیم وگرنه دیگر در هیچ حوزه ای دخالت نداریم. این در حالی است که من در ادواری شاهد بودم که بیمه مرکزی در کارهایی دخالت میکرد که نه در شان و جایگاهش بود و نه اصلا حق دخالت داشت. رابطه بیمه مرکزی و شرکتها هم اکنون در مسیر صحیح قرار گرفته و هدف ما فقط این است که این شرکتها به طور صحیح اداره شوند. حرمت و اعتبار داشته باشند و پاسخگوی مردم باشند.
اعتبار با ادعا و تبلیغ به دست نمیآید. هزار بار هم که در رسانه ها بگوییم و منتشر کنیم اما پاسخگو نباشیم و عملکرد خوبی نداشته باشیم به جایی نمیرسیم. باید توجه کنیم که نمایندگیهای ما با مردم چه رفتاری دارند وگرنه جامعه ما در برابر ادعاها و تبلیغات، مصونیت پیدا کرده است. بیهوده بودجه خود را صرف این قبیل تبلیغات نکنید. اعتبار صنعت بیمه به تبلیغ نیست بلکه به منش و رفتار مناسب در قبال مردم است.
اما یک ویژگی خوبی که شرکت بیمه البرز دارد، خوشنامی آن است که آن هم به دلیل تلاش های شما مدیران و کارکنان است. من به مسائل مالی کاری ندارم چون معتقدم این امور مربوط به مدیریت است اما می گویم که شرکتی نظیر البرز نباید کسر ذخیره داشته باشد. این شرکت نباید این شائبه را داشته باشد که خدای ناکرده درآینده نتواند پاسخگوی تعهدات خود باشد. در تعهدات بیمه عمرخود بازنگری کنید.کارشناس و اکچوئر حرفه ای جذب کنید حتی از خارج و همه مسائل را بررسی کنید تا بیمه نامه درست و بی نقص دست مردم بدهید.
در حال حاضر بازار بیمه عمر داغ شده و دقت کنید بیمه نامه ای نفروشید که در آینده از عهده تعهدات خود برنیایید و خدای ناکرده بنیانهای شرکت را در آینده خدشهدار کنید. در رشته درمان هم پرتفوهایی را نپذیرید که برای آن حق بیمه کافی دریافت نمیکنید، شرکت در این صورت آسیبپذیر می شود. البته در گزارش آمده که آمار فروش بیمه نامههای شما از میانگین صنعت بالاتر بوده ولی از طرفی مدیران عامل برخی شرکتها هم از شما گلایه دارند ولی باید خیلی مراقب باشید به خصوص در رشته "ثالث" و بررسی کنید که آیا عاقلانه است که بیمه شخص ثالث را زیر سقف قیمتی بفروشیم؟
با تجربه ای که اندوختم و تجاربی نظیر فعالیت در بزرگترین شرکت بیمهای و اداره بیمه البرز و اکنون در نهاد ناظر، مباحثی دارم که جای طرح آن در اینگونه مجامع و محافل است. این مسائل باید در جمع حرفهای ها واهلفن مطرح شود تا اگر مشکلی یا انحرافی هست، تصحیح شود.
این شرکت را با سابقه نیم قرن دست شما سپرده اند و باید طوری عمل کنید که لااقل تا پنجاه سال دیگر اعتبار و خوشنامیاش را حفظ کند. برای تمامی شما عزیزان آرزوی موفقیت روزافزون دارم.
جهت دریافت آخرین اخبار از طریق تلگرام به کانال اختصاصی عصر اعتبار ( https://telegram.me/asretebar ) بپیوندید. برای دریافت آخرین نسخه از نرم افزار تلگرام اینجا را کلیک کنید.